نحوه برخورد با ترس کودک یکی از مهارت های والدین و مربیان مهد کودک است. ترس ها بخش جدایی ناپذیر از دوران کودکی هستند اما اگر به درستی مدیریت نشوند، ریشه دار شده و در آینده بدون شک، دردسرساز خواهند شد. والدین می توانند در خانه خود، قبل از ورود کودک به مدرسه، این ترس ها را مدیریت کرده و از بین ببرند.
ترس، بخشی از دوران کودکی است. هیولاهایی در کمد! سگ هایی که خیلی نزدیک هستند! رعد و برق شدید! سایه هایی روی دیوار و …
ما به عنوان والدین همیشه می خواهیم احساس بهتری در بچه ها ایجاد کنیم. اما کارشناسان می گویند والدین نمی توانند – و البته نباید – همیشه در کنار بچه ها باشند تا به آرامش کودکان کمک کنند. آموزش دادن به کودکان و اینکه چگونه ترس های دوران کودکی را به تنهایی مدیریت کنند، اعتماد به نفس و استقلال را در آنها ایجاد می کند. بنابراین چگونه به بچه هایمان کمک کنیم که احساس شجاعت کنند؟ بهترین روش نحوه برخورد با ترس کودک چیست؟
اول آنکه، بچه ها نیاز به تمرین دارند. این بدان معناست که والدین باید با خیال راحت باید به بچهها اجازه دهند برای فهمیدن برخی چیزها یا فهمیدن برخی علت ها، کمی احساس ناراحتی را تجربه کنند.
به فرزندتان کمک کنید در مورد چیزی که او را می ترساند، صحبت کند. بچه ها همیشه هم کلماتی را برای توضیح چیزی که از آن می ترسند ندارند. با پرسیدن سوالات خاص می توانید به آنها کمک کنید. به عنوان مثال، اگر کودکی از سگ ها می ترسد، می توانید بگویید: “چه چیزی باعث شده که سگ ها اینقدر ترسناک باشند؟”
یکی از روش های خوب برای نحوه برخورد با ترس کودک این است که اجازه دهید بچههایتان بفهمند که شما ترسهایشان را جدی میگیرید، حتی اگر به نظر شما ترسناک نباشند. به عنوان مثال، به جای گفتن جمله «اوه، بیا، اینکه ترسناک نبود!»، سعی کنید، جمله “وای، به نظر می رسد کمی ترسیده ای!” را به کودک بگویید.
هنگامی که آنها احساس اطمینان به شما پیدا کردند، می توانید در مورد نحوه برخورد با ترس شان و کمک کردن به آنها برای شجاع بودن، با کودکان صحبت کنید. تعیین اهدافی که دستیابی به آنها آسان باشد، چیزی مانند نوازش کردن یک سگ خانگی، موقعیت خوبی برای شروع است.
مدیریت ترس ها به زمان احتیاج دارد، بنابراین صبور باشید و بچه هایتان را تحسین کنید. بیشتر ترس ها بخش طبیعی دوران کودکی هستند. با این حال، اگر کودک تان همیشه می ترسد، یا ترس هایی دارد که او را از سرگرمی باز می دارد، یا در زندگی روزمره اش اختلال ایجاد می کند، این می تواند نشانه ای از اضطراب باشد و ممکن است زمان آن رسیده باشد که از فرد حرفه ای کمک بگیرید.
بهترین نحوه برخورد با ترس کودک چیست؟
بنابراین اکنون که می دانید این موضوع قدر اهمیت دارد، بدون شک می خواهید بدانید که چگونه به بچه هایتان کمک کنید که احساس شجاعت داشته باشند؟ اطلاع از بهترین روش ها و نحوه برخورد با ترس کودک می تواند برای هر والدین مفید باشد.
کلید این مسئله، در یک مهارت غیر قابل مشاهده، به نام “خود تنظیمی” نهفته است. “خودتنظیمی” یا “خود کنترلی”، اساساً توانایی پردازش و مدیریت احساسات و رفتارهای خود، به روش های سالم است. این چیزی است که به ما این توانایی را می دهد که از خودمان حرف بزنیم، یا چیزهایی را بدون اینکه به آنها عمل کنیم احساس کنیم.
بیشتر بزرگسالان “خود تنظیمی” را تمرین می کنند. قبل از اینکه به خودتان اطمینان دهید که واقعاً هیچ چیز ترسناکی در یک اتاق تاریک وجود ندارد، یک لحظه احساس ترس می کنید. اما برای بچهها، ایجاد مهارت خودتنظیمی به زمان، تمرین و فضا برای یادگیری نیاز دارد؛ پس والدین می توانند برای ایجاد این مهارت، کودک را به روش های درست، راهنمایی کنند تا با ترس شان روبرو شده و آن را رفع کنند.
برترین مدل های نحوه برخورد با ترس کودک
-
از ترس ها، نترسید!
گاهی ترسیدن، بخشی طبیعی و سالم از فرآیند رشد است. در حالی که متأسفانه بچهها گاهی اوقات با چیزهایی روبرو میشوند که واقعاً ترسناک هستند، بیشتر ترسهای دوران کودکی، یک تهدید واقعی را نشان نمیدهند – مثلاً وجود هیولا در کمد، در واقع فقط تصویری از یک کت قدیمی است و نه بیشتر!!
برای اینکه مهارت های خود تنظیمی در کودکان فراهم شود، آنها باید با کمک والدین شان تمرین کنند. البته والدین هم باید ابتدا اضطراب خود را برطرف کنند.
همه ما میخواهیم به بچهها این فرصت را بدهیم که گذر از موقعیتهای سخت را تمرین کنند، اما برای بسیاری از والدین، گفتن این کار، آسانتر از انجام دادن است. وقتی فرزندتان را در موقعیت ترس و پریشانی می بینید، پاسخ طبیعی این است که بخواهید آن وضعیت را بهتر کنید، به خصوص اگر راه حل آسان به نظر برسد. اما، یک نکته مهم وجود دارد؛ اگرچه رها کردن کودک از ترس ممکن است به فرزند شما کمک کند که در آن لحظه، کمتر بترسد و احساس بهتری نسبت به شما داشته باشد، در درازمدت می تواند “آرام سازی درونی خود” را برای او دشوارتر کند.
اگر بچه ها این پیام را دریافت کنند که مامان یا بابا، همیشه برای ایجاد آرامش در کنارشان هستند، انگیزه یا فرصت زیادی وجود ندارد که یاد بگیرند چگونه خودشان این کار را انجام دهند.
البته این به معنای انصراف کامل از حمایت آنها نیست. ما درباره این صحبت نمی کنیم که ناگهان فرزندتان را در اتاق خواب تاریکش بگذارید و بگویید «خداحافظ! شجاع باش! صبح میبینمت!” هدف این است که بچه ها را به آرامی راهنمایی کنید تا زمانی که خودشان برای روبرو شدن با ترس هایشان آماده شوند.
-
صحبت کردن از ترس ها
به فرزندتان کمک کنید در مورد چیزی که او را می ترساند صحبت کند. بچهها ممکن است بدانند از چه میترسند، اما همیشه هم کلماتی برای توضیح آن ندارند. پرسیدن سوالات خاص می تواند کمک کننده باشد. به عنوان مثال، اگر کودکی از سگ ها می ترسد، می توانید بگویید: “چه چیزی در سگ ها ترسناک است؟” -“آیا سگ خاصی وجود دارد که از آن می ترسی؟”
هنگامی که درک بهتری نسبت به چیزی که فرزندتان از آن می ترسد به دست آورید، ایده روشن تری در مورد نحوه برخورد با ترس کودک خواهید داشت.
برخی از ترس های رایج دوران کودکی عبارتند از:
- تنها بودن
- تاریکی
- سگ یا سایر حیوانات بزرگ
- برخی مشکلات
- ارتفاع
- واکسن زدن یا رفتن به دکتر
- صداهای ناآشنا یا بلند
- هیولاهای خیالی – “اشیای” زیر تخت، داخل کمد و غیره.
هنگامی که متوجه شدید ترس کودک تان چیست، به فرزندتان اجازه دهید بداند که آن را جدی می گیرید. وقتی بچه ای میگوید، چیزی ترسناک است، احتمال زیادی وجود دارد که آن چیز برای ما به عنوان بزرگسال، ترسناک نیست. اما ما باید نحوه برخورد با ترس کودک را با تأیید احساسات آنها شروع کنیم. به عنوان مثال، به جای جملات “اوه، آنقدرها هم ترسناک نبود!” یا ” چه چیزی برای ترسیدن وجود دارد؟” سعی کنید جملاتی نظیر “وای، به نظر می رسد ترسیده ای!” یا، “می دانم که بسیاری از بچه ها از این موضوع می ترسند!” را بر زبان بیاورید.
در مورد ترس های کودک با او صحبت کنید؛ به او کمک کنید احساس شجاعت بیشتری داشته باشد و به نقطه ای برسد که بتواند خودش ترس را مدیریت کند.
-
یک طرح یا برنامه ایجاد کنید
برای تعیین اهداف معقولانه در نحوه برخورد با ترس کودک، با فرزندتان همکاری کنید. به عنوان مثال، اگر او معمولاً نیاز دارد تا زمانی که به خواب برود، در اتاقش بمانید، می توانید موافقت کنید که تا پایان هفته، خودش سعی کند چراغ را خاموش کند و به تنهایی بخوابد. هنگامی که هدف را تعیین کردید، در مورد مراحلی که برای رسیدن به آن انجام خواهید داد، صحبت کنید و صبور باشید.
به عنوان مثال، یک طرح جالب شامل موارد زیر است:
*شب اول: موافقت کنید که دو کتاب برایش بخوانید، چراغها را خاموش کنید، چراغ شبخواب روشن کنید و سپس آرام در کنارش بنشینید تا زمانی که او بخوابد.
*شب دوم: یک کتاب برایش بخوانید، سپس چراغ ها را خاموش و چراغ شبخواب را روشن کنید. درب را ببندید و درست بیرون درب بایستید، نه داخل اتاق.
*شب سوم: یک کتاب برایش بخوانید، سپس نور شب خواب روشن کنید و درب را ببندید.
*شب چهارم: یک کتاب برایش بخوانید، سپس چراغ ها را خاموش کنید و درب اتاق را ببندید.
-
کودک را تشویق کنید و صبور باشید.
در نهایت، والدین باید به خاطر داشته باشند که نحوه برخورد با ترس کودک، زمان زیادی صرف می کند؛ ترس یک احساس بسیار قدرتمند است. ثابت قدم باشید و زحمات فرزندتان را تحسین کنید؛ این جمله بسیار خوبی است که بگویید «به نظر من واقعاً شجاع بودی که نیم ساعت در اتاقت ماندی. ببینم فردا میتوانی بیشتر تنها بمانی یا نه!»
اجازه دهید فرزندتان بداند که شما تصور میکنید او میتواند با ترسهایش مقابله کند، حتی اگر هنوز مطمئن نیست. به کار بردن برخی عبارت ها و کلمات به کودک شما کمک می کند تا اعتماد به نفس بیشتری داشته باشد. اگر کودک شما پس از سعی و تلاش های بسیار همچنان از برخی چیزها می ترسد، عقب نشینی نکنید. این کارها را ادامه دهید. کودکتان به زمان و تمرین بیشتر نیاز دارد.
همه ترس ها یکسان نیستند
نحوه برخورد با ترس کودک، ضروری است، اما همه ترس ها یکسان نیستند. ترسهایی که در زندگی کودک اختلال ایجاد نمیکنند، نیازی به غلبه بر آن نیست. به عنوان مثال، اگر کودک، فیلم های ترسناک را دوست ندارد، بسیار خوب است. این ممکن است در واقع گواهی بر مهارت های او در دفاع از خود باشد.
از سوی دیگر، اگر ترسهای کودک شما دائمی، و بیش از حد شدید هستند، یا در زندگی روزمره او تداخل ایجاد کرده است، زمان آن فرا رسیده که به دنبال مشاوره یا درمان باشید. علائمی که نشان می دهد ترس ممکن است چیزی بیشتر از یک اتفاق عادی باشد عبارتند از:
- نگرانی وسواسی: کودک شما روی موضوع ترس خود پافشاری می کند، اغلب درباره آن فکر می کند یا صحبت می کند؛ درست حتی زمانی که این ترس وجود ندارد. به عنوان مثال، ماه ها قبل از مراجعه به دندانپزشک، به شدت مضطرب می شود.
- ترس هایی که توانایی فرزند شما را برای لذت بردن از زندگی یا شرکت در فعالیت ها محدود می کند. به عنوان مثال، امتناع از رفتن به یک اردوی کلاسی به پارک، چرا که ممکن است در آنجا سگ ها حضور باشد.
- ترس های شدید و خاص که باعث اختلال می شود.
- علائم اضطراب شدید مانند حمله عصبی، رفتار اجباری یا مختل کننده، یا کناره گیری از فعالیت ها، مدرسه یا خانواده.
اگر به نظر می رسد ترس های فرزندتان بسیار جدی تری باشد، قرار ملاقاتی را برای صحبت با یک متخصص بگذارید و ببینید آیا کمک بیشتری لازم است یا خیر.
جمع بندی
نحوه برخورد با ترس کودک به زمان و تلاش زیادی نیاز دارد. والدین در این مسیر باید همراه و در کنار فرزندشان باشند. ترس را نمی توانیم حذف کنیم اما به روش های درست و اصولی می توانیم کنترل کنیم و این خود به خود، کم رنگ تر شده و به جایی می رسد که هیچ تأثیری در فرد نخواهد داشت.