نوآموزان با بال‌هایی از امید و شادی، جشن فارغ‌التحصیلی خود را در فضایی پر از احساس برگزار کردند.

خورشید گرم و مهربان، همان‌گونه که بر آغاز سال تحصیلی لبخند زد، امروز نیز بر شانه‌های کوچک نوآموزان تابید، گویی برایشان پیام آورده: «راهتان روشن، دلتان شاد، آینده‌تان پرامید باد.»

جشن فارغ‌التحصیلی کودکستان ، نه صرفاً مراسمی برای پایان یک سال آموزشی، بلکه آیینی بود از جنس مهر و افتخار؛ از آن روزهایی که در حافظه جمعی خانواده و مدرسه برای همیشه باقی می‌ماند.

این مراسم روز چهارم خردادماه در سالن باشکوه اقبال آذر در مجتمع فرهنگی ۲۹ بهمن تبریز برگزار شد. شور و شعف از همان ابتدا در چهره‌ها موج می‌زد. نوآموزان با گل‌های دستی و عصاهای پروانه‌ای وارد سالن شدند و با رژه‌ای رنگین و دوست‌داشتنی، مهمانان را به دنیای زیبای کودکی‌شان دعوت کردند. هر کودک با نگاهی مشتاق اما پر از شادی به سوی صحنه آمد و در آن لحظه، لبخند پدران و اشک شوق مادران، فضا را گرم‌تر و روشن‌تر از هر چراغی کرده بود.

برنامه با همخوانی دسته‌جمعی سوره مبارکه توحید آغاز شد؛ آیه‌هایی کوتاه اما ژرف، که این بار با صدای کودکانه‌ی نوآموزان به سه زبان عربی، فارسی و ترکی اجرا شد و دل‌های حاضران را نرم کرد.

سپس اجرای سرود ملی با طنین دکلمه‌ای با عنوان «ای وطن» به اوج رسید. کودکانی که دست در دست هم داشتند، پارچه‌هایی با رنگ‌های پرچم ایران را به اهتزاز درآوردند و در پایان، با کنار هم قرار گرفتن‌شان، نقش پرچم ملی را با افتخار کامل کردند.

پس از آن، نوبت به اجرای سرود زیبای ترکی «سیزه سلام گتیرمیشم» رسید. دخترکان در لباس‌های رنگارنگ آذربایجانی، دایره به دست، با ظرافتی شیرین و کودکانه ضرب گرفتند و زمین صحنه را به طنین دل‌انگیز سلام‌شان آشنا کردند. همه چیز از زنده‌بودن ریشه‌های اصیل این دیار حکایت داشت.

یکی از صحنه‌های دیدنی، اجرای پازل بزرگ نقشه ایران توسط کودکان بود که با دقت تکه‌ها را کنار هم می‌چیدند و در پایان، با برجسته‌سازی شهر تبریز، صحنه را به نقطه‌ای از غرور پیوند زدند.

سرود خوش‌آمدگویی با حرکات نمایشی ادامه‌بخش شادی جمعی بود و پس از آن، صدای گرم دف‌نواز، فضای جشن را رنگی از عرفان و نشاط بخشید.

اوج شیرینی برنامه، اجرای سرود معروف و جهانی «آی منیم جوجه‌لریم» بود. ترانه‌ای که از زبان کودکی تا دل بزرگسالی نفوذ می‌کند. گروهی از بچه‌ها با بلز و چوبک می‌نواختند، گروهی در لباس جوجه‌ها و مرغ‌ها بازی می‌کردند و همه با شور و ریتم این آهنگ دلنشین را می‌خواندند. لبخندها، تشویق‌ها، و نگاه‌های پراحساس خانواده‌ها، همراهی‌کننده‌ی کودکانی بود که می‌دانستند دیده می‌شوند و دوست داشته می‌شوند.

در میان شور و هیجان برنامه، دو میان‌برنامه‌ی ویژه برای اولیا اجرا شد که حال‌وهوای جشن را پربارتر و صمیمی‌تر کرد. نخست، گروه موسیقی به سرپرستی استاد رسولی با اجرای قطعاتی سنتی و آذربایجانی، نوای دل‌انگیز فرهنگ این سرزمین را در فضای سالن طنین‌انداز کرد و تحسین حاضران را برانگیخت. سپس گروه دف‌نوازان به سرپرستی استاد شکور با اجرای ریتم‌هایی پرشور و هماهنگ، ضرب‌آهنگ دل‌ها را به تپش انداختند و لحظاتی ناب و خاطره‌انگیز آفریدند.

و سرانجام، نوبت به خداحافظی رسید. نوآموزان با کلاه‌های مشکی و لباس‌های فارغ التحصیلی، سرود خداحافظی را به دو زبان انگلیسی و فارسی اجرا کردند. لحظه‌ای تلخ‌وشیرین؛ اشک‌ها پنهان در گوشه چشم مادران، لبخندهای پدران، و دل کودکانی که حالا یک پله بالاتر رفته‌اند.

مجری توانمند برنامه نیز با تسلط و انرژی مثال‌زدنی، اجرای جشن را در دست داشت و در لابه‌لای برنامه‌های کودکان، با اجرای موسیقی، برگزاری مسابقه و ایجاد تعامل با والدین، شور و نشاط ویژه‌ای به فضای جشن بخشید.

در پایان، عکس‌های شاسی‌دار، یادبودها و کارنامه‌ها به دست کوچکی رسید که فردا، دستان سازنده فردای میهن خواهند شد.

خانم آفتابی مدیر توانمند کودکستان علوی نونهال با نگاهی لبریز از غرور و مهر می‌گوید:

هر کدام از این نوآموزان، دنیایی از استعداد و احساس هستند. جشن امروز، فقط برای خداحافظی نبود، بلکه بزرگداشت تلاش‌ها، دوستی‌ها و گام اول در مسیر یادگیری بود. از همه همکارانم سپاسگزارم که با دل و جان این برنامه را ساختند. حس می‌کنم امروز، مثل یک مادر، بچه‌هایم را با امید به آینده بدرقه کردم.»

مادرنفس با چشم‌های نمناک گفت: «باورم نمی‌شه بچه‌ام دیگه پیش‌دبستانی نیست. امروز که سرود آی منیم جوجه‌لریم رو خوند، اشک شوق از چشم‌هام ریخت. چقدر خوب که مدرسه این‌قدر به هویت و فرهنگ‌مون توجه می‌کنه».

پدر ائلوین در حال که هم لبخند بر لب داشت افزود :« منم افتخار می‌کنم که دخترم در چنین محیطی رشد کرده. اجرای پرچم و نقشه ایران نشون داد که از همین حالا بچه‌ها رو به مفهوم وطن و هویت آشنا می‌کنن. از مدیریت و مربیان ممنونم.»

و این‌گونه …

پایان یک دوره‌ی شیرین، نه نقطه‌ای برای ایستادن، که پرشی برای پرواز است. پیش‌دبستانی تمام شد، اما این پایان، نقطه‌ی شروعی پرشور برای فصل تازه‌ای از رشد و بالندگی است.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *